انعکاس آیینه شماره 583
آقایان روحانی و لاریجانی آموزشوپرورش را دریابند
ماجرای استعفای دکتر سید حسن قاضیزاده هاشمی وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و بعضی از مطالبی که قبل و بعد از کنار رفتن وزیر گفته و نوشته شد نشان از ناهماهنگی و بعضاً یکسونگری درون دولت داشت. در چند سال اخیر آنچه که در اجرای طرح تحول سلامت به نفع اقشار ضعیف و کمدرآمد جامعه رقم خورد برای تمام مسئولان و دستاندرکاران آن ارزشمند و به یقین مورد قبول و تأیید شهروندان است اما زمینههایی که در این چند سال فراهم گردید تا عدهای از پزشکان در هر شهر و دیاری گاه ماهیانه تا بیش از دهها و صدها میلیون تومان دریافت نمایند بویژه در مراکزی که باید این مبالغ از وجوه پرداختی کارگران تامین گردد در نهایت به اختلافات شدید و فاحش طبقاتی دامن زد و از تبعیض و بیعدالتی حکایت داشت.
محمد باقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه درخصوص اظهارات وزیر بهداشت و عدم تخصیص بودجه مناسب به طرح تحول سلامت میگوید: «میخواهید سازمان برنامه و بودجه را هم مثل بیمه سلامت که از وزارت کار تعاون و رفاه اجتماعی گرفتید ببرید به وزارت بهداشت و درمان! بنده هم میتوانم در جمع بازنشستگان شرکت کنم و بگویم پول به شما داده نشده و با دستمالی گوشه چشمهایم را هم پاک بکنم... وی با بیان این مطلب که وزارت بهداشت مضاف بر ردیفهای اصلی که در قانون وجود دارد، سههزار میلیارد تومان نیز به صورت علی الحساب برای پرداخت به شرکتهای دارویی و داروخانهها گرفته که چنین مجوزی برای این کار وجود نداشته است، تصریح میکند: در حال حاضر این سوال مطرح است که علت اینکه وزارت بهداشت همچنان بدهی به بار میآورد، آن است که سازمان برنامه و بودجه تخصیصهای سال قبل را انجام نداده؟ این در حالیست که برای آنکه وزارت بهداشت طرح تحول سلامت را که طرحی بسیار مهم برای دولت است انجام میدهد، به دلیل آنکه برای وزیر محترم استرسی حاصل نشود کار ویژهای انجام شده که برای هیچ دستگاه دیگری انجام نشده است و آن این است که در آغاز هر سال با وزیر محترم در جلسهای مینشینیم و به ایشان میگوییم که در سال پیشرو چه میزان اعتبار دارد و متعهد به پرداخت این اعتبار میشویم تا ایشان در حد این مقدار اعتبارات برنامهریزی کنند و وزارت بهداشت 3000 میلیارد تومان را که به صورت علی الحساب از سازمان برنامه و بودجه گرفته به این سازمان بازگرداند... بسیاری از دلسوزان نیز در ابتدا نگران آن بودند که اینگونه که ما پیش میرویم در میانه راه کم میآوریم...»(1)
نوبخت در این بخش از گفتوگوی خود با صراحت اعتراف میکند بدون مجوز آن هم در یک مورد سههزار میلیارد تومان در اختیار وزارت بهداشت قرار داده در حالی که در این سالها صدها و هزاران مدرسه فاقد امکانات ورزشی، تفریحی، سرویس بهداشتی، وسایل گرمایش و سرمایش استاندارد و در نهایت سرپناهی که زیر آن بنشینند و درس بخوانند میباشد. چه بسیار از دانشپژوهانی که باید کیلومترها با پای پیاده در سرما و گرما و با گذر از کوه و دره و رودخانه خود را به آموزشگاههای محل تحصیل برسانند. بیش از ثلث کلاسهای موجود در کشور به مقاومسازی و بازسازی نیاز دارد، و از همه ظالمانهتر آنکه همین چند روز پیش چند دانشآموز در آتش بیتوجهی و بیمبالاتی مسئولان از وزیر تا مدیر و کارمند سوختند و جزغاله شدند. گاه صدها و هزاران معلم طرح خرید خدمات با دریافت حقوق ماهیانه زیر یک میلیون تومان به مدت پنج، شش ماه حقالزحمه خود را دریافت نمیکنند. عدهای از فرهنگیان و کثیری از بازنشستگانی که سالها است حق قانونی خود را نستاندهاند و در سختیهای فراوان با پیری و درماندگی دست و پنجه نرم میکنند. متاسفانه قرعه مطالبات به نام معلم و عدهای از اقشار کمدرآمد جامعه خورده و بعید است یکی از فرمانداران، مدیران کل، وزراء، روسای قوای سهگانه، مدیران شرکتهای دولتی، مقامات عالی رتبه لشکری و کشوری، نجومی بگیران، نمایندگان مجلس، اعضای شورای نگهبان، روسای مراکز علمی و امثال آنها حداقل در پایان هر سال از حقوق و مزایا و حق سفر و ماموریتشان مطالبهای داشته باشند. اما محمد باقر نوبخت مکرراً در این سالها به وعدههایی که به معلمان خرید خدماتی و یا عدهای از کارمندان و بازنشستگان داده عمل نکرده است بنابراین هنگامی که کارمندی در اثر عدم دریافت حقوق حقه خود شکوه و گلایه میکند، دادخواهی مینماید، به مقامات مافوق عریضه و شکوائیه مینویسد و از احقاق حق خویش باز میماند آیا افرادی نظیر رئیس سازمان برنامه و بودجه مسئول و مقصر نمیباشند؟ آیا نباید دستمال از جیب درآورده، زار زار بگرید و اشکهای خود را پاک کند؟ یکی از نمایندگان مجلس خطاب به رئیس دولت دوازدهم میگوید: «آقای رئیسجمهوری آیا نمیدانید که هزینهها افزایش یافته تحریمها عملاً از جیب مردم و بخش خصوصی تأمین میشود؟ چرا با پیچیدهتر کردن رویههای تجاری و قیمتگذاری مزد رنجهایشان را میدهید؟ به جای آنکه اقتصاد را چابکتر و فعالیت اقتصادی را جذابتر کنید، بانک مرکزی و تعدادی از وزارتخانههای دولت شما، اقتصاد را بمباران بخشنامهای کردهاند. هیچ میدانید چند لایه بر رویههای تجارت خارجی کشور اضافه شده است؟ مگر تیم اقتصادی نمیداند که تابآوری اقتصاد داخلی را در برابر شوک خارجی افزایش دهد چرا فضای کشور مملو از نااطمینانی است و هیچکس قادر به پیشبینی آینده کوتاه مدت نیست؟ بنیادی از رئیس جمهوری پرسید: چرا شاهد تداوم افزایش قیمت کالا یا لااقل کاهش نیافتن قیمتها با وجود کاهش قیمت ارز هستیم؟ در چنین فضایی برخی افراد برای مردم تجویز «اشکنه» و «لنگ» میکنند و نمک بر زخم ناسور رنج مردم میپاشند و علیه نمایندگان مجلس هم لجنپراکنی میکنند.»(2)
محمدرضا صباغیان نماینده مردم شهرستان مهریز و بافق و خاتم در تذکر شفاهی به رئیسجمهور میگوید: «فرهنگیان، کارمندان تأمین اجتماعی و مستمریبگیران در حالی که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند، در تأمین معیشت خود مانده و معترض هستند، چرا به سراغ افرادی که درآمدهای بالایی دارند، نرفتهاید؟ چرا برای کم کردن هزینهها به سراغ برخی معاونان وزیران که هماکنون در برخی وزارتخانهها 20 تا 25 میلیون حقوق دریافت میکنند، نرفتهاید؟ چرا به سراغ شرکت ملی نفت، وزارت صنعت، معدن و تجارت و شرکتهای تابعه نرفته اید؟ این موضوع نشان میدهد که آقای روحانی فاصله زیادی با مردم دارد و کسانی که مشاوران ایشان هستند، اجازه نمیدهند که رئیس جمهوری متوجه اوضاع جامعه شود. برخی از واعظان و مداحان بالای منبر رفته و از حقوق معلمان میگویند، لذا خود این مداحان و واعظان باید اعلام کنند زمانی که یک منبر میروند، چه میزان پول دریافت میکنند؟...»(3)
اسحاق جهانگیری بودجه کشور را به گوشت قربانی تشبیه کرد که به تفصیل در سر مقاله شماره 581 در این ستون با عنوان «وزیر آموزش و پرورش و نقشی که میتواند ایفا کند» مطالبی به استحضار خوانندگان رسید و حسامالدین آشنا میگوید: «این بودجهای که الان ما باهاش مواجه هستیم هر ردیفش پدر و مادر دارد هر ردیفش شما فرمودید قبیله هر ردیفش یک قبیله پشتش است، بعضیهاش قبیلهاش کوچکتر است بعضیهاش قبیلهاش بزرگتر است و بعضیهاش قبیلهاش قبله هم دارد شما یک دونهاش را بلدید اسمش «جامعهالمصطفی» است هزارتا دیگهاش را بلد نیستید اصلا نشنیدید میخواهید برید آن را بزنید کل بودجه دولت را کل بودجه کشور را به اسارت میگیرند به گروگان میگیرند تا تکلیف اون یک ردیف معلوم شود این مربوط به این دولت و اون دولت و این مجلس و اون مجلس نیست ما نیاز به اصلاحاتی داریم که بخشیاش را این دولت انجام داده بخشیاش را باید دولت بعد انجام بدهد و بخشیاش را باید دولت بعد انجام بدهد...»(4)
پیشنهاد مشخص نگارنده این سطور به ریاست قوه مجریه و مقننه این است که به بودجه آموزش و پرورش در سطح کلان کشور عنایت بیشتری مبذول گردد. با توجه به تحریم ظالمانهای که برای مردم این سرزمین رقم خورده و در کنار عدم نظارت مدیران و مسئولان ذیربط قدرت خرید اقشار کمدرآمد و ضعیف جامعه بیش از گذشته کاهش یافته و در بسیاری از مناطق و استانها هزینههای ضروری آموزشگاهها نیز تامین نمیگردد بنابراین مناسب است در تمام سازمانها و نهادها و موسسات فرهنگی و تبلیغی و برگزارکننده همایشها، بزرگداشتها، یادبودها، سمینارها بویژه در سازمانهایی که معمولاً کارهای موازی انجام میدهند ترتیبی اتخاذ گردد تا اینگونه هزینهها و سفرهای داخلی و خارجی و ماموریتهای مقامات و مسئولان در وزارتخانهها و سازمانها و وجوهی که باید برای چاپ و تکثیر میلیونها عکس و بنر و اطلاعیه و اعلامیه و نظایر آن صرف گردد در سال 1398 به کمترین حد ممکن تقلیل یابد و مبلغی که صرفهجویی میگردد برای خرید وسایل گرمایش و سرمایش و استانداردسازی آموزشگاههای کشور اختصاص یابد تا کمتر شاهد مرگ و میر و سوختن نوگلان معصوم این سرزمین باشیم و فرزندان این مرزوبوم مجبور نباشند زیر چادر یا کنار دیوار و در هوای آزاد و گاه در آغل گوسفندان و بیغولهها و با کمترین وسیله و امکانات کلاس درس تشکیل دهند و برای گرم کردن خود از چوب و چراغ نفتی استفاده کنند. همت اعضای دولت و نمایندگان مجلس میطلبد تا بخواست پروردگار و با تأیید و تصویب این امر اقدام خیرخواهانه و خداپسندانهای انجام دهند و اگر نمیتوانند بودجه بیشتری به آموزش و پرورش اختصاص دهند با صرفهجوییهایی که بدان اشاره شد حداقل بخشی از مشکلات و معضلات دهها ساله آموزشگاهها را کاهش دهند.
مدیرمسئول
پی نوشتها:
1-تسنیم، 12/10/97
2- روزنامه ایران، 12/10/97
3- همان
4-نقل از خبرگزاریها و سایتها